بیست و یکم شهریورماه در تقویم رسمی کشور به عنوان روز ملی سینما ثبت شده است. گرچه نامگذاری روزی در سال به نام روز سینما نزدیک به سه دهه اختلاف نظر را در گذشته خود به همراه دارد، اما در سال 1379 در چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران و همزمان با بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران که 21 شهریورماه بود، این روز به عنوان «روز ملی سینما» شناخته شد.
حالا از نقدها درباره پایین آمدن سطح فیلمسازی، پرداختن به سوژههای نه چندان قدرتمند و دغدغهمندانه و از دست رفتنِ جادوی سینما و خیلی از اتفاقات دیگر بگذریم میتوان گفت یکسری کارهای زیربنایی و زیرساختی از جمله ساخت سالنهای سینما و خودکفا شدن در تجهیزات سینمایی و موارد دیگر از اتفاقات خوب و منحصر به فرد این روزهای سینمای ایران است.
البته بها دادن به یکسری از فیلمهای کمدی توانست رونق را بعد از اینکه در ایام پاندمی کرونا سینما را تا مرز نابودی پیش برد، برگرداند. تا جایی که بسیاری میگفتند سینما جذابیت خود را از دست داده و پرده نقرهای دیگر جادو نمیکند و امروز گیشه چندین میلیاردی را با خودش به همراه دارد. اما رضایتمندی مخاطب چیزی است که بیش از هرچیزی اهمیت دارد و مسئولان جدید در عرصه سینمایی باید به فکرِ ریلگذاریهای محتواییِ بهتری باشند.
امروز به دلیل مناسبت روز ملی سینما چندین هنرمند بر سر مزارِ هنرمندان درگذشته حاضر شدند و یا فیلمها و کلیپهایی به یادآوری بزرگان و شخصیتهای ماندگارِ سینما رفتند. از دیالوگهای ماندگارشان تا بیوگرافی و زندگی شخصی و کاریشان نوشتند. اما اگر امروز امثالِ امین تارخ بودند حتماً این توصیه را میکردند به فکرِ قدیمیهای این عرصه باشید.
در واقع بازیگران و هنرمندانی که به هر دلیلی خانهنشین شدهاند، در میدانِ فرهنگ و هنر ظهور و بروزی ندارند. هرچند دوست دارند باشند اما از آنها استفاده نمیشود. یکی از قدیمیها و بازیگران و هنرمندان با اصالت سینما که فارغ از بازیگری در عرصه انتخاب بازیگر و تولید سینما هم نقشآفرینی کرده، صدرالدین حجازی است.
او بعد از سریال «آتش و باد» که فارغ از بازیگری، کمککارِ تیم تولید هم بود دیگر از صدرالدین حجازی خبری به گوش نرسید. تا اینکه همسرش از بیماری سرطان او و مشکلات معیشتی و اقتصادیاش، گفت. روزهای بغرنجی که برای این بازیگر شناخته شده سپری میشد و نهایتاً سر از بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام خمینی(ره) درآورد.
خبر تلخِ به کما رفتنِ او و شایعاتی که یکی پس از دیگری، جامعه هنری را ظاهراً بهتزده میکرد. اما آیا تنها بیانیهنویسی و پیام تسلیت و تعزیت وظیفه برخی از نهادهای مرتبط با جامعه هنری خصوصاً بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون است. وظیفه خانه سینما و سازمان سینمایی چیست؟ چرا در این مدت که همسرِ او از بیماری سختِ صدرالدین حجازی گفت خبری به گوشمان نرسید مسئول یا پیشکسوت و گروهی از بازیگران به عیادتِ او رفته باشند.
در پیگیریهای انجام شده، صدرالدین حجازی در مؤسسه هنرمندان پیشکسوت عضو نیست یا رضا رویگری و برخی از پیشکسوتان دیگر. حداقل در این روزهای بغرنج، کنار خانواده حجازی بازیگر بزرگ سینمای ایران باشیم. چرا مشکلِ عضویت صدرالدین حجازی را برای مؤسسه هنرمندان پیشکسوت حل نمیکنید؟ بگذارید خاطره خوبی بماند از روزهایی که حداقل هزینههای درمانی او در بیمارستان پرداخت میشود به گوشِ مخاطبین برسد.
چرا که همواره مخاطبین از خانهنشینی برخی بازیگران، مشکلات مسکن و معیشت آنها میشنوند و دستمزدهای عجیب و غریب برخی از تهیهکنندگان و بازیگران در شبکه نمایشخانگی! چطور بایستی این پارادوکسها حل شود. به نظر میرسد مسئولین نهادها و تشکلها و صنوف بایستی به میدان بیایند و فکری به حالِ بازیگران پیشکسوت در قید حیات کنند به جایِ در دست گرفتن دستِگل برای گذاشتن روی مزارشان.
البته که پاسداشت هنرمندان درگذشته، در نوعِ خودش اقدام قابل تحسینی است اما همانها هم همواره میگفتند هنرمندانِ خانهنشین، افسرده و گرفتار را دریابید. این دغدغه امثال امین تارخ، داریوش مهرجویی و آتیلا پسیانی بود. یادِ آن بزرگان در این روزِ مهم برای اهالی فرهنگ و هنر گرامی و امیدواریم نهادهای ذیربط، کمکاریهایشان را در این عرصه، جبران کنند.